
شاهنشاهی اشکانی و ساسانی بهعنوان دو حکومت برجسته در تاریخ ایران، همواره مورد توجه پژوهشگران و علاقهمندان به تاریخ ایران بودهاند. این دو شاهنشاهی در برهههای مختلف تاریخی، تحولات بنیادینی را رقم زدهاند. بااینحال، برخی رویکردهای مغالطهآمیز در مقایسه این دو حکومت منجر به برداشتهای نادرست و ایجاد نزاع میان طرفداران آنها شده است. در این مقاله، با بررسی تطبیقی این دو شاهنشاهی از منظر تاریخی، نظامی و سیاسی، تلاش میشود تا تحلیلی دقیق و مستند ارائه شود و از مقایسههای نادرست جلوگیری گردد.
روند شکلگیری حکومت
یکی از مهمترین تفاوتهای این دو شاهنشاهی در نحوه شکلگیری و توسعه آنها نهفته است. شاهنشاهی اشکانی پس از فتح ایران بهدست اسکندر مقدونی و سلطه سلوکیان، بهعنوان یک جنبش ملی برای استقلال ایران ظهور کرد. آرشاک و جانشینانش طی یک سده توانستند از میان دو قدرت بزرگ یونانی، یعنی سلوکیان در غرب و یونانیان بلخ در شرق، برخاسته و شاهنشاهی قدرتمندی را پایه گذاری کنند. آنان نهتنها این دو حکومت را از فلات ایران بیرون راندند، بلکه اشکانیان را به یکی از ابرقدرتهای جهان باستان تبدیل کردند. در مقابل، شاهنشاهی ساسانی در شرایطی شکل گرفت که ایران از دیرباز دارای یک حکومت مرکزی بومی با ثبات سیاسی بود. ساسانیان صرفاً با براندازی خاندان سلطنتی پیشین، نشستن بر تخت پادشاهی، و ایجاد برخی اصلاحات، بر ایران بزرگ فرمان راندند.
اقتدار نظامی و سیاسی
از نظر نظامی، اشکانیان موفق به عقبراندن نیروهای سلوکی و تأسیس یک نظام مستقل شدند. آنها در مواجهه با امپراتوری روم نیز توانستند پیروزیهای مهمی کسب کنند و در نهایت، حتی امپراتوری روم را مجبور به پرداخت خراج به ایران کردند. در مقابل، ساسانیان نیز در نبردهای متعددی با رومیان روبهرو شدند، اما ساختار متمرکز آنها موجب وابستگی شدید به پادشاه شد که در مواقع ضعف حکومت، به سقوط سریعتر آن انجامید. درحالیکه اشکانیان با ساختار غیر متمرکز خود، علیرغم حملات دشمنان، همچنان به حیات سیاسی خود ادامه دادند و حتی در مواقع بحرانی، پایتخت خود را بازپس گرفتند.
فتح پایتخت و پایداری
یکی از استدلالهایی که در تضعیف اشکانیان مطرح میشود، فتح پایتخت آنها توسط رومیان است. اما این امر نباید بهعنوان ضعف تلقی شود، زیرا بسیاری از حکومتهای قدرتمند، از جمله هخامنشیان، با فتح پایتختشان از سوی دشمن، به سقوط قطعی رسیدند. درحالیکه اشکانیان با وجود تصرف پایتختشان، همچنان به بقای سیاسی خود ادامه داده و توانستند آن را بازپس گیرند. این امر نشاندهنده توانایی انعطافپذیری و مدیریت بحران در این حکومت است.
مقایسه با سایر قیامها
برای تحلیل صحیح قدرت اشکانیان، مقایسه آنها با قیامهایی مشابه همچون سربداران میتواند معیار مناسبتری باشد. اشکانیان در مدت کوتاهی توانستند بیگانگان را از ایران بیرون رانده و یک شاهنشاهی مستقل تشکیل دهند. درحالیکه قیامهای دیگر همچون قیام سربداران، هرچند با اهداف مشابه آغاز شدند، اما هرگز به تشکیل یک حکومت پایدار منجر نشدند. این امر نشاندهنده اقتدار نظامی و سازماندهی برتر اشکانیان در مقایسه با بسیاری از قیامهای ملی ایران است.
نتیجهگیری
مقایسه شاهنشاهی اشکانی و ساسانی باید بر اساس معیارهای علمی و در نظر گرفتن شرایط تاریخی هر دوره انجام شود. اشکانیان بهعنوان نخستین حکومت ملی ایران پس از سلطه اسکندر، نقش مهمی در بازگرداندن هویت ایرانی ایفا کردند و توانستند یک شاهنشاهی پایدار ایجاد کنند. در مقابل، ساسانیان حکومتی متمرکز و قدرتمند را پایهگذاری کردند که از ساختار حکومتی اشکانیان بهره برد. بنابراین، هر دو حکومت دارای نقاط قوت و ضعف خاص خود بوده و نباید از منظر تعصبی به مقایسه آنها پرداخت. مطالعه و بررسی تطبیقی این دو حکومت میتواند درک بهتری از تاریخ ایران و تحولات آن به ما ارائه دهد.